شاعر وفرشته ای باهم دوست شدند . فرشته پری به شاعر داد وشاعر شعری به فرشته . شاعر پر فزشته را لای دفترش گذاشت وشعر هایش بوی اسمان گرفت وفرشته شعر شاعر را زمزمه کرد ودهانش مزه عشق گرفت .... خداگفت :دیگر تمام شد دیگر زندگی برای هردوتان دشوار میشود ! زیرا شاعری که بوی اسمان رابشنود زمینبرایش کوچک استو فرشته ای که مزه عشق را بچشد اشمان برایش تنگ میشود ..
نظرات شما عزیزان:
سلام.داستان زيبايي بود.وب زيبايي داريد.
من شما رو لينك كردم.منم لينك كنيد.مرسي. با ادرس: www.my world2.loxblog.com و اسم: دنياي من..(دختري از شهر غم...) پاسخ:مرسی دوست خوبم |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Archivesتير 1393اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 Authorsملکه برفیLinks
هاور بال SpecificLinkDump
حواله یوان به چین
کاربران آنلاین: بازدیدها :
|